به نظر نمیرسید ایده بازی Gotham Knights که به معنای کشتن بتمن و بازی در نقش شوالیههای گاتهام چیز خوبی از آب درآید. سازندگان بازی Batman: Arkham Origins با ساخت گاتهام نایتس فراتر از استانداردهای محصول سال ۲۰۱۳ خود نیز قدم برداشته است.
شخصیت بتمن نه تنها برای من، بلکه برای هر کسی که این انیمیشن را تماشا کرده باشد یکی از جذابترین شخصیتهای دوران کودکیمان به شمار میرود. درواقع بتمن یک پسربچه بیگناه است که ما از زمان مرگ والدینش با وی همراه میشویم. ما با بتمن یاد گرفتیم که ترس خود را راهی برای رسیدن به هدفمان قرار دهیم. اکنون سازندگان Gotham Knights یک بازی براساس یکی از جذابترین شخصیتهای داستانی ساختهاند اما آن را حذف کردهاند؛ عجیب نیست؟!
تصور کردن یک بازی بتمن، بدون حضور خود آن واقعا سخت است. بازیهای در دسته بهترین بازیهای ابرقهرمانی تاریخ قرار میگیرد. ما شاهد یک بازی متفاوت اما نه چندان خاص و غیرقابل باور مواجه هستیم.
عوامل تولید بازی Gotham Knights
باید این موضوع را در نظر داشت که گاتهام نایتس پس از گذشت حدود ۶ سال از دل دو پروژهی ناموفق بیرون آمده است. تیم استودیو WB Montreal پس از روند نافرجام در تولید دو اثر پر خرج، اکنون به سراغ یک بازی جدید رفته است که در طی آن، شخصیت محبوب بتمن کشته شده و بازیکن باید با کاراکترهایی مانند بت گرل، نایت وینگ، رابین و ردهود به عنوان قهرمان داستان کنار بیایند. موضوعی که در زمان رونمایی از گاتهام ناتیس، چندان به مزاج هواداران آن خوش نیامد. نکات حائز اهمیت این بازی تنها با عدم حضور بتمن محدود نمیشود بلکه این است که داستان هویت اصلی و خط داستانی خود را از مرگ بتمن میگیرد. این شخصیتهای هرچقدر هم جذاب باشند اما باز هم به پای شوالیه تاریکها بتمن نمیرسند.
به لطف حضور اسکات اسنایدر نویسنده کامیکهای DC برای نوسندگی داستان بازی، کلیت داستان دارای یک مسیر جذاب است. داستان این بازی با مرگ بتمن آغاز میشود. بتمن قبل از مرگ خود، در خصوص یک پرونده مرموز مبتنی بر کشته شدن دکتر کرک لنگستروم تحقیق میکرد و به جمعآوری اطلاعات میپرداخت. بعد از مرگ شوالیههای تاریکی، گروه بت فمیلی که شامل نایت وین، ردهود، رابین و بت گرل به ادامهی روند تحقیقاتی بتمن میپردازند تا علاوه بر تبدیل شدن این پرونده به موضوع اصلی داستان، تمامی جزئیات بازی به تدریج مانند قطعات یک پازل در کنار هم قرار بگیرند و اسرار مبهم گروهها و افراد مرتبط با این پرونده را کشف کنند.
داستان بازی شوالیه شب
قصهی این بازی نسبت به سایر المانهای دیگر، بسیار کم نقصتر است. میتوان به نوعی پرداختن به شخصیتهای خانواده بتمن و اغلب کاراکترهای منفی ماننده گروه محفل جغدها را نقطهی عطف این بازی بدانیم. در اولین حضور گروه محفل جغدها در دنیای ویدیو گیم با در نظر گرفتن ایمه در یک بازی ضعیف اتفاق افتاده است، اما گاتهام نایتس در بخش داستانی توانسته است جنبهی مرموز، مخوف و نفوذ در ساختار فاسد این شهر را به بهترین شکل ممکن برای مخاطب ترسیم کند. از سوی دیگر، شاهد قهرمانان این بازی هستیم که دارای شخصیتهای دوستداشتنی هستند. ارتباط و دیالوگهای موجود در بین شخصیتهای بازی بسیار خوب و به جا طراحی شده است. ارتباط صمیمانه میان آنها، تنش و مشکلات متفاوت در نبود بتمن، گروههای متفاوت برای هر یک از آنها و دنیای جذاب گاتهام نایتس بسیار خوب پرداخته شده است. علاوه براین ، نباید صداپیشگی هنرمندانه و کارگردانی بینظیر این اثر را نادیده گرفت. اکنون که به نقاط قوت این بازی اشاره کردیم، بد نیست نگاهی به جنبههای نه چندان مطلوب آن هم داشته باشیم.
تیم مونترال استودی مانند همان کاری که در داستان Arkham Origins پیاده کرده بود، در گاتهام نایتس نیز براساس روایت یک سوم پایانی آن، بطور کاملا ناگهانی تمرکز را از روی گروهی که در تریلرها و یا در دو سوم ابتدایی شروع بازی به عنوان دشمن اصلی به بازیکنان معرفی میشود؛ هرگز پرداخت و تمرکز مناسبی برای آنان نداشته است. وجود یک ابهام بزرگ این شکلی در داستان، به روایت و پایانبندی شتاب زدهی آن ختم میشود. اتفاقات و رویداد عجیب و غیرقابل باور در یک ساعت پایانی بازی را میتوان یک نوع شتابزدگی و خارج از کنترل بودن روند بازی دانست.
با فاکتور گرفتن این موضوع، این بازی داستان خود را بسیار خوب شروع کرده است و پیشروی درست و پرداخت مناسب به شخصیتها، دارای خط داستانی خوبی است. بازی ویدیویی گاتهام نایتس به گشت و گذار در این شهر به منظور تکمیا فرآینده دریافت اطلاعات پرونده، شرکت در مبارزات و بررسی کاراکترها محدود میشود. همانگونه که سازندگان در ترلیرهای این بازی وعده داده بودند؛ در بازی گاتهام نایتس با بزرگترین طراحی گاتهام مواجه هستیم. البته استودیو مونترال نه تنها این وعده خود را عملی کرده است، بلکه پای خود را فراتر از این امر گذاشته و شهر بیجان گاتهام را در بدترین حالت خود برای بازیکن ترسیم کرده است البته ممکن است این فضای تاریک به دلیل عدم حضور بتمن باشد. سازندگان این اثر مجددا مانند نسخه قبلی که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد عمل کردند و این واقعا تاسفبار است. شهر گاتهام در طی این بازی پر از فعالیتهای بیهوده و حوصله سر بر شده است. پیدا کردن بت رنگهای که در سطح شهر پخش شدهاند، و همچنین از کار انداختن پهبادهای بدون سرنشیت به منظور آزادسازی بخش مسافرت سریع، جلوگیری از کارهای مجرمانه مردم شهر و یافتن رمز و رازهای مخفی بتمن از نمونهی همین فعالیتهای بی سر و ته و شتاب زده است که بازیکن باید تمام این مراحل را پشت سر بگذارد.
مراحل و روند بازی چگونه است؟
نکتهی بسار مهمی که تمامی این فعالیتها را حوصله سر بر میکند، عدم وجود یک زنجیرهی ارتباطی با محوریت و خط اصلی داستان برای انجام آن است. چنین امری موجب عدم ایجاد انگیزه و هیجان برای کاربر به منظور به پایان رساندن مراحل بازی میشود. به عنوان مثال در بازی اسپایدرمن، پیدا کردن کوله پشتیهای پیتر پارکر در سطح شهر نیویورک، به ما کمک میکرد اطلاعات تازهای را برای ادامه مراحل بازی بیابیم. چنین امری در کنار طراحی بسیار مناسب و هیجانانگیز نیویورک همراه با مکانیزمهای حرکتی که برای انجام بازی طراحی شده بود، انگیزه کافی را برای طی کردن تمامی مراحل و صرف زمان در مخاطب ایجاد میکرد. از سوی دیگر، در بازی گاتهام نایتس هیچ یک از از این المانها و زیر ساختها برای ترغیب کردن بازیکن وجود ندارد. در نتیجه بسیاری فعالیت بیهوده آمادهی به پایان رساندن هستند که بازیکن حوصلهی هیچ یک از آنها را ندارد و ممکن است بازی را نیمه کاره رها کند.
اکنون نکتهی حائز اهمیت این است که به نظر میرسد سازندگان این بازی خودشان هم بر این موضوع واقف بودهاند که بازیکن هرگز به انجام چنین فعالیتهایی نخواهد پرداخت. به دنبال همین مسئله، تعدادی از اصلیترین شاخصهای این بازی را بیهوده در دسترس بازیکن قرار میگیرد. به عنوان مثالف برای دسترسی به قابلیت ویژهی هر شخصیت مثل قدرت پرواز Glide بت گرل و یا دسترسی به گلایدر مخصوص نایت وینگ باید حدود ۱۰ تا از فعالیتهای مجرمانه شهر گاتهام را از بین ببرد. این امر نه در خط داستانی و نه نتیجهی این کار هرگز توجیه نشده است و به نوعی میتوان گفت که به مخاطب تحمیل شده است. فعالیتهای این چنینی در جریان بازی علاوه بر حوصله سر بر بودن، پس از گذشت مدتی برای مخاطب یک فرآیند تکراری خواهد بود. به عنوان مثال، بازیکن یکبار در محلهی X از شهر یکی از فعالیتهای مجرمانه را متوقف میکند اما پس از گذشت مدتی دوباره همان فعالیت مجرمانه در همان نقطه از شهر انجام میشود. انگار به نوعی این فعالیت مجددا بازیافت میشود و به داستان بازی باز میگردد. اگر هنوز این بازی را تجربه نکردهاید، بهتر است خود را با سطحی تازه از تنبلی در روند بازی آشنا کنید. امکان شخصیسازی ظاهری در روند این بازی طراحی شده است که یکی از نقاط قوت آن به شمار میرود. وجود تعداد زیادی از این پوششهای خوش نقش و نگار در امکان ایجاد قابلیتهای متنوع و قابلیتهای گوناگون هر کاراکتر، تجربهی دلچسب و جذاب را در اختیار کاربر قرار میدهد.
مبارزات این بازی دارای دو بخش شرکت در نبردهای رو در روی و پر از هیاهو همراه با استفاده از تکنیکهای مخفیانه برای جلو رفتن، است.
طراحی این بازی به شکلی است که بازیکن هر گز به استفاده از چنین تکنیکهای تمایل نخواهد داشت. اگر اخیرا بازیهایی که با محوریت شخصیت شوالیه تاریکیها است ساخته و طراحی شده است را تجربه کردهاید، بنابراین خودتان بر این موضوع واقف هستید که این اثر در زمینهی صداگذاری و دوبلاژ در سطح بسیار بالایی قرار میگیرد. حتما صداهای فراموش نشدنی مانند کوین کانروی در نقش بتمن و مارک همیل در نقش جوکر را به خاطر دارید.
جمع بندی
بازی Gotham Knights از دور بسیار پر زرق و برق و هیجان انگیز است اما به محض روع بازی به پوچ بودن درون آن پی میبرید. تکلیف این اثر با خودش مشخص نیست که آیا قصد دارید یک بازی در ژانر ماجرایی باشد یا اکشن؛ این بحران هویت در تمامی عناصر آن ملموس است. این مشکل در کنار دیگر مشکات فنی موجب میشود تا نتوانیم تجربهی یک بازی خوب و دلچسب را برای دیگران توصیف کنیم.
در کنار بحران هویت و سردرگمی نبود چارچوب کلی برای این بازی، این اثر را مجبور میکند تا برای یک بازی سرگرم کننده و هیجان انگیز کمی دچار مشکل شود و نتواند مخاطب را از خود راضی نگه دارد.